جدول جو
جدول جو

معنی گرسنه چشمی - جستجوی لغت در جدول جو

گرسنه چشمی
حرص آزمند: چون خوانچه کنی تاز سر گرسنه چشمی از خوانچه گردون نکنی زله گدایی. (خاقانی)، بخل امساک، فقر گدایی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حریص آزمند: زمن مرنج چو بسیار بنگرم سویت گرسنه چشمم و سیری ندارم از رویت. (سعدی)، بخیل ممسک، گدا فقیر. یا گرسنه چشمان کنعان. برادران یوسف ع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرسنه چشم
تصویر گرسنه چشم
((~. چَ))
کنایه از بخیل و ممسک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرسنه چشم
تصویر گرسنه چشم
آزمند، حریص، برای مثال ز من مرنج چو بسیار بنگرم سویت / گرسنه چشمم و سیری ندارم از رویت (سعدی - لغت نامه - گرسنه چشم)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گران چشمی
تصویر گران چشمی
حالت و کیفیت گران چشم
فرهنگ لغت هوشیار
داشتن چشمان گریان: ولیکن آن خاصه اندر همه مردم نیست چه گریه چشمی که این مردم راست خاصه... چنانک گریه چشمی را بوهم بر توان گرفتن از مردم
فرهنگ لغت هوشیار